ماشین ترور در کابل یکهتازی میکند؛ وظیفه ما چیست؟
رفیعالله رفیع از زمانی که گفتوگوها و نشستها برای برقراری صلح و اخراج نیروهای خارجی اشغالگر در افغانستان جدی شده و تلاشها سرعت گرفتهاند، به طرز عجیبی افراد شاخص و اکثراً ملکی در شهرهایی مثل کابل و بعضی مناطق دیگر ترور و کشته میشوند. برای بسیاری جای سؤال است که چه کسانی پشت این ترورها […]
رفیعالله رفیع
از زمانی که گفتوگوها و نشستها برای برقراری صلح و اخراج نیروهای خارجی اشغالگر در افغانستان جدی شده و تلاشها سرعت گرفتهاند، به طرز عجیبی افراد شاخص و اکثراً ملکی در شهرهایی مثل کابل و بعضی مناطق دیگر ترور و کشته میشوند. برای بسیاری جای سؤال است که چه کسانی پشت این ترورها قرار دارند و چه اهدافی را در سر میپرورانند؟! برای پی بردن به ماهیت قاتلان نیاز به ذکاوت زیاد نیست؛ طبیعی است که مقصد واحد این قتلها و ترورها به چالش کشیدن پروسه صلح است. دستهایی که برای رسیدن به اهداف شوم خود و طول دادن زمان قدرت متزلزلشان بر چند شهر حاضرشدهاند حتی افراد نزدیک به خود را هم از بین ببرند.
وقتی عوامل اداره کابل امارت اسلامی را متهم به دست داشتن در چنین حملات و ترورهایی میکنند، درواقع آدرس میدهند که اداره دنبال چیست. بهراستی مگر این دستنشاندهها نمیگفتند ما بر بیشتر مناطق افغانستان به شمول کابل تسلط کامل داریم؟ چرا باوجوداین همه محکمه، ادارات نام نهاد نظامی و امنیتی نمیتوانند مانع انفجارهای روزانه بشوند؟! آنها که امارت اسلامی را ضعیفتر از این میدانستند، حال چطور انگشت اتهام را بهسوی آن دراز میکنند؟! ناگفته پیداست که کسی جز خودشان پشت این انفجارها نیست. این افراد زبون اکنون به زبان حال به قدرتهای خارجی و اشغالگر التماس میکنند که نروید! صلح نکنید که به قیمت آن ما از قدرت محروم میشویم.
وقتی بر ما مشخص شد که افراد خیانتکار اداره کابل درصدد قتل افراد شاخص هستند که بسیاری از این افراد علمای دین و روزنامهنگاران میباشند، حال ما باید از خود بپرسیم که چرا روحانیون ما بهراحتی به اهداف تروریستهای دولتی تبدیل شدهاند. چرا هرکسی را که بخواهند و هر وقت که بخواهند هدف قرار میدهند؟ لازم است با خود فکر کنیم که برای خنثی نمودن این دسیسه و توطئه چه میتوان کرد. برای محافظت از علما چهکاری میتوانیم انجام دهیم که تاکنون انجام ندادهایم؟!
نباید این نکته مغفول بماند که عنان امور در تمام نقاط کشور به دست مجاهدین امارت اسلامی نیست. امارت اسلامی نیز در حالت جنگ قرار دارد؛ هرچند باکارهای استخباراتی برای حفاظت شخصیتها و عامه مردم ملکی تلاش دارد؛ اما این تلاشها کافی نیست. فلذا علمای بزرگوار برای امنیت خود به وعدههای دولتی اکتفا نکنند و اصلاً نباید به آنها اعتماد کرد.
در این زمینه، این نکته به ذهن متبادر میشود که علمای کرام از تجربه کشورهای دیگر بهره ببرند. همانطور که محافظ و چوکیدار برای محافظت از مدارس به کار گرفته میشوند، محافظانی نیز باید برای محافظت از علمای برجسته باشند. به نگهبانان باید آموزش منظم و لازم داده شود. نیاز است در این باره آموزشهای لازم فراگرفته شود و بهشدت نیاز به کار استخباراتی است. افزودن تعداد نگهبانان آخرین راهحل نیست، زیرا تروریستها همچنین تعداد و قدرت خودشان را افزایش میدهند؛ اما علاوه بر نگهبانان مشهود و آشکار، داشتن نگهبانان مخفی امکان خنثیسازی توطئههای دشمن را فراهم میکند و نگهبانان متخصص میدانند که چگونه این کار را انجام دهند؛ بنابراین لازم است بهطور خاص علمای دین در این زمینه به فکر باشند و با مسئولین ذیربط در امارت اسلامی در ارتباط باشند.
نظر ولیږئ
ټولې لیدونه : 0د بیاکتنې په تمه : 0خپور شوی : 0