پیمان دوحه رهگشای معضلهٔ افغانستان

سرمقاله مجله حقیقت جنگ افغانستان به بیست سال خود نزدیک شده و ایالات‌متحده امریکا همچنان در این کشور بحران‌زده حضور نظامی دارد؛ بر اساس معاهدهٔ دوحه تا اول ماه می سال جاری (۲۰۲۱ م) ایالات‌متحده فرصت دارد تمام نیروهای نظامی به شمول قراردادیان خود و همچنین نیروهای تحت پیمان ناتو را از کشور افغانستان بیرون […]

سرمقاله مجله حقیقت

جنگ افغانستان به بیست سال خود نزدیک شده و ایالات‌متحده امریکا همچنان در این کشور بحران‌زده حضور نظامی دارد؛ بر اساس معاهدهٔ دوحه تا اول ماه می سال جاری (۲۰۲۱ م) ایالات‌متحده فرصت دارد تمام نیروهای نظامی به شمول قراردادیان خود و همچنین نیروهای تحت پیمان ناتو را از کشور افغانستان بیرون کند تا به جنگ ۲۰ سالهٔ افغانستان نقطهٔ پایان گذاشته‌شده و ایالات‌متحده نیز به طولانی‌ترین جنگ تاریخ خود خاتمه بخشد.

 آن پیمان تمام نکات دربارهٔ خروج کامل نیروهای خارجی را مشخص و تبیین کرده و از نظر حقوقی، کیفی و کمی به‌اتفاق نظر امریکا و امارت اسلامی به فیصله رسیده و در پیش جهانیان و ده‌ها کشور خورد و کلان منطقه به امضا رساندند.

 اکنون در آستانهٔ خروج کامل قوای خارجی تحت رهبری امریکا زمزمه‌هایی از تمدید حضور خارجی‌ها در افغانستان شنیده‌شده و مشخصاً از زبان رئیس‌جمهور جدید امریکا (جوبایدن) گفته شده که خروج کامل نیروها تا اول ماه می دشوار یا از نظر تکنیکی مشکل به نظر می‌آید و تأکید آمده ایالات‌متحده ضمن پایبندی به آن معاهده نمی‌خواهد حضور بلندمدت در این کشور داشته باشد که اشاره به تائید نفس این پیمان داشته و اینکه راهگشای معضلهٔ افغانستان به‌طور واقعی پایبندی تمام جهت‌ها به مواد آن پیمان است؛ اما اینکه رئیس‌جمهور امریکا اجرای کامل آن را از نظر تکنیکی و فنی مشکل و دشوار می‌داند باید گفت که این پیمان این‌طور نبوده که بین هیئتی از امارت اسلامی و هیئتی از سوی دولت وقت امریکا انجام‌گرفته شده باشد؛ بلکه این پیمان و مذاکره طی نزدیک به هجده ماه، تلاش‌های سخت و نفس‌گیر بر محتویات آن، با حضور تمام کمیته‌های فنی/تکنیکی ایالات‌متحده، استخبارات، پنتاگون، مشاوران ارشد نظامی، حضور فعال دیپلمات‌های وزارت خارجه امریکا و سائر ارگان‌های قدرتمند امریکا صورت گرفته است و تعهد بر خروج قوای آمریکایی در ظرف ۱۴ ماه با کارشناسی دقیق و در نظرداشت مشکلات احتمالی تکنیکی/فنی بوده است وگرنه بر سر همین موضوع نیز بسیار مباحثه صورت گرفت تا امارت اسلامی بالاخره راضی شد و این فرصت را به آمریکایی‌ها داد.

آن‌هایی که آن روز در تیم مذاکراتی امریکا حضور فعال داشتند آن روز فکر این روزها را حتماً کرده بودند و حتماً تمام جوانب احتیاطی را سنجیده بودند و امارت اسلامی نیز باحوصله تمام فرصت‌های لازم را به آمریکایی‌ها به غرض اتمام‌حجت با جانب آمریکایی و از همه مهم‌تر به هدف اینکه از همه بیشتر تشنهٔ صلح و آرامی در کشور خود هستند و از هر طریق ممکن در تلاش آزادسازی کشور خویش‌اند را به‌طور واقعی به اثبات رساندند؛ لذا اکنون‌که رئیس‌جمهور امریکا آن‌هم نه به‌طور واضح مشکلات فنی/تکنیکی را بهانه کرده و غیرمستقیم از تمدید معاهده می‌گوید حق دارد که این امر برای امارت اسلامی و تیم مذاکراتی آن چندان قابل‌هضم نباشد، هرچند در این خلال، جانب آمریکایی به موارد مهم دیگر این پیمان ازجمله آزادی متباقی زندانیان مجاهدین و ختم لیست سیاه شخصیت‌های سیاسی امارت اسلامی تا هنوز قدم اجرایی نگذاشته و عملاً نوعی بی‌تفاوتی صورت گرفته است با آن‌هم بازهم امارت اسلامی از حوصله کار گرفته و به خاطر آیندهٔ کشور عزیز خود مماشات کرده است؛ ولی این‌همه صداقت در تعهد امارت اسلامی اگر از جانب آمریکایی نادیده گرفته شود مسلماً همان‌گونه که در بیانیهٔ امارت اسلامی آمده بود که در صورت عدم تعهد به معاهدهٔ دوحه، تمام عواقب ناگوار نقض آن به دوش همان طرفی است که این پیمان را نقض کرده یا درصدد نقض آن باشد.

باید گفت امارت اسلامی تا اکنون‌که بر تعهد استوار مانده است یکی از نظر اخلاقی امارت اسلامی را در سطح بلند به معرفی گرفت که تا چه حد بر افراد خود مسلط و تا کجا بر اصل صداقت متعهد بوده و از جانبی نهایت خیرخواهی آنان به خاطر نجات کشور از بحران و رسیدن به صلح و امنیت واقعی در کشور را به همه پرواضح ساخت.